فهرست مطالب

مجله علوم پزشکی رازی
سال بیستم شماره 2 (پیاپی 107، اردیبهشت 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/02/30
  • تعداد عناوین: 11
|
  • بیان سیدی، رضا حیدری، امیر توکمه چی صفحات 1-9
    زمینه و هدف
    هدف از بررسی حاضر ارزیابی اثرات تغذیه ای دو پروبیوتیک لاکتوباسیلوس کازئی (ل. کازئی) و لاکتوباسیلوس پاراکازئی (ل. پاراکازئی) با پری بیوتیک رافتیلوز بر رشد و مقدار آنزیم های کبدی (ALP، ALT و AST) سرم موش بود.
    روش کار
    این مطالعه از نوع تجربی آزمایشگاهی بوده و برای این منظور 48 سر موش نر ویستار (با میانگین وزنی 25±175 گرم) به طور تصادفی در چهار گروه آزمایشی هر کدام با سه تکرار تقسیم شدند. گروه اول به عنوان شاهد در نظر گرفته شد و گروه دوم تا چهارم به ترتیب با ترکیب مساوی از ل. کازئی و ل. پاراکازئی (108×5 واحد تشکیل دهنده پرگنه در هر میلی لیتر)، رافتیلوز (5% غذای مصرفی) و مخلوط پروبیوتیک ها با رافتیلوز به عنوان سین بیوتیک در همان مقادیر به مدت 4 هفته و روزانه یک بار گاواژ شدند. سپس به مدت 2 هفته دیگر تغذیه عادی داشتند. برای سنجش شاخص های رشد نمونه برداری در روزهای صفر و 30 و برای اندازه گیری آنزیم های کبدی نمونه برداری در روزهای 30 و 45 انجام شد. داده ها با استفاده از روش آنالیز واریانس یک طرفه به کمک نرم افزار SPSS تحلیل شد.
    یافته ها
    نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که تغذیه با لاکتوباسیلوس کازئی و لاکتوباسیلوس پاراکازئی به همراه رافتیلوز به طور معنی داری در سطح 05/0 p< شاخص های رشد موش را تغییر نداد. همچنین نتایج نشان داد که فعالیت آنزیم های کبدی تحت تاثیر پروبیوتیک ها و رافتیلوز به طور مستقل تغییر می کند و مقدار آنزیم ALT در موش هایی گاواژ شده با پروبیوتیک ها در روز 30 مطالعه به طور معنی داری در مقایسه با گروه شاهد افزایش داشت (032/0 p=). مقادیر دو آنزیم ALP و AST در گروه های مورد مطالعه هیچگونه اختلاف آماری معنی داری (05/0 p<) نشان نداد.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج بدست آمده می توان نتیجه گرفت که افزودن لاکتوباسیلوس کازئی و لاکتوباسیلوس پاراکازئی به همراه رافتیلوز به عنوان پروبیوتیک تاثیری بر رشد موش نداشته اما می تواند سطح آنزیم ALT تحت تاثیر پروبیوتیک ها افزایش پیدا کند. لازم به ذکر است که جهت کسب نتایج بهتر انجام مطالعات بیشتر پیرامون تغذیه با پروبیوتیک و پربیوتیک در موش ضروری می باشد.
    کلیدواژگان: موش، پروبیوتیک، پری بیوتیک، رشد، آنزیم های کبدی
  • نعیمه سادات اثماریان، امیر کاوسی، مسعود صالحی صفحات 10-17
    زمینه و هدف
    سرطان روده بزرگ دومین رتبه در بین سرطان های دستگاه گوارش و چهارمین سرطان شایع در کشور ایران است. مطالعه ی حاضر به هدف تبیین توزیع جغرافیایی سرطان روده بزرگ با روش دقیق کریگیدن پواسنی منطقه به منطقه در سطح کلیه شهرستان های ایران و شناسایی مناطق پر خطر انجام گرفت.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کاربردی/ بوم شناسی است و از داده های ثبت شده توسط اداره سرطان مرکز مدیریت بیماری های غیر واگیر وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی استفاده شد. داده هایی که در سطح 336 شهرستان و در طول سال های 1382 تا 1386 جمع آوری شده است، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نرم افزار Spacestat برای برآورد پارامترها و نرم افزار ArcGIS 9.3 برای نمایش برآوردها بر روی نقشه به کار گرفته شدند.
    یافته ها
    میانگین میزان بروز براساس روش کریگیدن پواسنی منطقه به منطقه(90/1) و میانگین واریانس میزان بروز (25/0) برآورد شده است. بیشترین میزان بروز (65/5) با واریانس (04/0) مربوط به شهرستان رشت وکمترین میزان بروز (05/0) با واریانس (14/0)مربوط به شهرستان چابهار برآورد شده است. کمترین واریانس (01/0) مربوط به تهران با برآورد خطر(64/3) و بیشترین واریانس (51/2)مربوط به دیر با برآورد خطر(15/1) برآورد شده است.
    نتیجه گیری
    با توجه به برازش مناسب روش کریگیدن پواسنی منطقه به منطقه در مناطق ناهمگن فضایی، استفاده از این روش در نقشه بندی بیماری پیشنهاد می شود. این مطالعه نشان داد که در شهرستان های استان های گیلان و مازندران میزان بروز بیماری بیشتر است.
    کلیدواژگان: نقشه بندی بیماری، کریگیدن پواسنی منطقه به منطقه، سرطان روده بزرگ
  • داود شجاعی زاده، آذر طل، غلامرضا شریفی راد، فاطمه الحانی صفحات 18-31
    زمینه و هدف
    توانمندسازی بیمار به عنوان یک برنامه موثر در راستای آموزش خود مراقبتی و تغییر رفتار در مراقبت دیابت محسوب می گردد. این مطالعه به بررسی ارزشیابی الگوی توانمندسازی بر ارتقاء رفتارهای خود مراقبتی در بیماران دیابتی نوع 2 شهر اصفهان می پردازد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی شاهد دار بود که 140 بیمار در دو گروه مداخله و مقایسه پس از انجام پیش آزمون با انجام تخصیص تصادفی وارد شدند. در مرحله پیش آزمون، کلیه اطلاعات دموگرافیک و مرتبط با سلامت و بیماری از بیماران اخذ گردید. سپس افراد گروه مداخله، در پنج گروه چهارده نفری تقسیم شده و در برنامه توانمندسازی با استفاده از استراتژی حل مسئله گروهی و حمایت همسالان که بر اساس سازه های مدل طراحی شده بود، شرکت نمودند. افراد گروه مقایسه آموزش رایج مرکز را طبق روال قبل ادامه دادند و به صورت جداگانه بدون تماس با گروه مداخله به تکمیل پرسش نامه ها اقدام نمودند. اهداف توانمندسازی در این مطالعه با مفهوم خودمراقبتی مورد بررسی قرار گرفت. در پیگیری بلافاصله و سه ماه بعد ابزار خودمراقبتی دیابت بررسی گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه5/11و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد.
    یافته ها
    دو گروه از نظر متغیرهای دموگرافیک با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند (05/0 < p). مقیاس خودمراقبتی کلی در گروه مداخله معنی دار بود،اما در گروه مقایسه و بین دو گروه اختلاف معنی دار آماری وجود نداشت (05/0 < p). در مورد خرده مقیاس های خودمراقبتی دیابت، رعایت تغذیه در گروه مداخله و بین دو گروه در پس آزمون دوم (پیگیری سه ماهه) ارتباط معنی داری داشت (03/0 = p)، فعالیت بدنی در دو گروه معنی دار بود (001/0 < p) و بین دو گروه بین دو گروه این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. خرده مقیاس های خودپایشی، رعایت رژیم دارویی و مراقبت از پا در گروه مداخله تفاوت معنی داری داشتند (001/0 < p)، اما در بین دو گروه این تفاوت معنی دار نبود (05/0 < p). خرده مقیاس استعمال دخانیات در گروه مداخله تفاوت معنی داری داشت (03/0 = p) و تنها در پس آزمون دوم بین دو گروه اختلاف معنی دار آماری مشاهده گردید.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که آموزش مبتنی بر الگوی توانمندسازی در گروه مداخله با استراتژی های حل مسئله گروهی و گروه همسالان دارای اثر بخشی در مقایسه با آموزش های رایج دیابت در برخی از خرده مقیاس ها می باشد.
    کلیدواژگان: برنامه آموزشی، الگوی توانمندسازی، خودمراقبتی، دیابت نوع 2
  • حامد برزگر، رحمن سوری، علی اکبرنژاد، الهام وسدی صفحات 32-39
    زمینه و هدف
    هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر موسیقی برپاسخ های قلبی- تنفسی و شاخص میزان درک تقلا هنگام فعالیت ورزشی فزاینده در مردان ورزشکار بود.
    روش کار
    در این مطالعه ی نیمه تجربی، 10 مرد ورزشکار، با میانگین سن 44/2 ± 22 سال، قد 78/3±175 سانتی متر و وزن 65/4 ± 4/69 کیلوگرم، به صورت داوطلبانه انتخاب و به روش همگذری در مطالعه ی حاضر شرکت کردند. آزمودنی ها در شرایط بدون موسیقی و موسیقی با ریتم تند، با فاصله زمانی 72 ساعت بین دو مرحله، با استفاده از آزمون بروس تا حد واماندگی به فعالیت پرداختند. شاخص های عملکرد قلبی- تنفسی در توالی های زمانی سوم، ششم، نهم و دوازدهم آزمون، مورد ارزیابی قرار گرفت.
    یافته ها
    نتایج مطالعه نشان داد گوش دادن به موسیقی تند حین فعالیت ورزشی موجب افزایش معنی دار حجم ضربه ای، تهویه ی دقیقه ای و تعداد تنفس در دقیقه و کاهش معنی دار ضربان قلب و شاخص میزان درک تقلا می شود.
    نتیجه گیری
    مطالعه ی حاضر نشان داد گوش دادن به موسیقی تند هنگام فعالیت ورزشی موجب کاهش درک تقلا و بهبود عملکرد قلبی، از طریق افزایش حجم ضربه ای و کاهش ضربان قلب می شود.
    کلیدواژگان: موسیقی تند، شاخص درک تقلا، واماندگی
  • محمد مهدی زحمتکش، زهرا نصیحتی گیلوایی، سیدعلی جواد موسوی، شهرام مقدم، محمدرضا کوچری، محسن عربی صفحات 40-45
    زمینه و هدف
    هدف از این مطالعه، بررسی درصد فراوانی انسداد راه های هوایی کوچک در افراد چاق مراجعه کننده به کلینیک چاقی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص)، طی سال های 91-1390 می باشد.
    روش کار
    این مطالعه، یک مطالعه مقطعی می باشد که برروی 100 فرد چاق انجام شده است که سابقه بیماری های تنفسی و قلبی نداشته وعلائم تنفسی را در هفته های اخیر ذکر نمی کردند. پس از انجام اسپیرومتری بر روی آن ها، فراوانی افرادی که صرفا درصد %75-25 FEF آن ها کمتر از 60 و سایر پارمتر های اسپیرومتری نرمال بود، محاسبه شد.
    یافته ها
    میانگین سنی بیماران 6/8±3/40 سال بود. 86% بیماران را زنان و 14% را مردان تشکیل می دادند. در این مطالعه، نشان داده شدکه شیوع بیماری راه های هوایی کوچک 28% می باشد.
    نتیجه گیری
    در این مطالعه مشخص شد که درصد فراوانی بیماری راه های هوایی کوچک در افراد چاق از شیوع نسبتا بالایی برخوردار است. لذا، بیماریابی افراد چاق بدون علامت تنفسی، از لحاظ اختلالات ریوی توصیه می شود تا با تشخیص و درمان به موقع آن ها از مورتالیتی و موربیدیتی آن ها بکاهیم.
    کلیدواژگان: اسپیرومتری، بیماری راه های هوایی، چاقی
  • مهناز صاحب جمعی، بیتا روحانی، جلیل مومن بیت اللهی، آرش منصوریان، مریم خلیلی، فرشته بقایی، احمدرضا شمشیری صفحات 46-51
    زمینه و هدف
    لیکن پلان دهانی یک بیماری التهابی مزمن اپیتلیوم سنگفرشی مطبق می باشد که عامل آن ناشناخته است. این ضایعه به صورت ترکیبی از انواع بالینی ظاهر می نماید. از آنجایی که در مورد ضرورت انجام بیوپسی در انواع مختلف لیکن پلان دهانی اتفاق نظر وجود ندارد، لذا بررسی تطابق تشخیص بالینی با هیستوپاتولوژیک و ضرورت انجام بیوپسی در این ضایعات می تواند تا حدی راه گشای این مسئله باشد.
    روش کار
    در این مطالعه مقطعی- توصیفی، پرونده 162 بیمار با تشخیص بالینی لیکن پلان دهانی در بخش بیماری های دهان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال 1381 1387 مورد بررسی قرار گرفت. این پرونده ها بر اساس نتایج تشخیص هیستوپاتولوژیک به سه گروه لیکن پلان دهانی (Oral Lichen Planus-OLP)، ضایعه لیکنوئید دهانی (Oral Lichenoid Lesion -OLL)، و یا سایر ضایعات (کراتوز غیراختصاصی، SCC و...) تقسیم شدند.
    یافته ها
    از بین بیماران مورد مطالعه، 25 نفراز نظر بالینی تنها دارای ضایعه کراتوتیک بودند، در حالی که 137 نفر مبتلا به سایر انواع بالینی OLP (آتروفیک، اروزیو و...) بودند. طیف سنی بیماران 19 77 سال بود (با میانگین سنی 13.69±48.85). 60.5 درصد بیماران، زن و 39.5 درصد، مرد بودند. در 123 نفر از بیماران، تشخیص هیستوپاتولوژیک OLP بود و از 39 نفر باقیمانده، 11 نفر دارای تشخیص OLL و 28 نفر سایر ضایعات بودند. از 123 نفر با تشخیص OLP، 10 نفر تغییرات دیسپلاستیک را نشان دادند.
    نتیجه گیری
    با توجه به کفایت معیارهای تشخیص بالینی و به ویژه اینکه در مورد ضایعات کراتوتیک هیچ موردی از تغییرات بدخیمی مشاهده نشد، به نظر می رسد که بر اساس این تحقیق بتوان به تشخیص بالینی اکتفا نمود، در حالی که نمونه برداری از ضایعات آتروفیک - اروزیو به دلیل احتمال وجود تغییرات بدخیمی ضروری به نظر می رسد.
    کلیدواژگان: تشخیص، دهانی، دیسپلازی، لیکن پلان
  • مریم اسکندریان، امیر سالک فرخی صفحات 52-62
    زمینه و هدف
    حاملگی به عنوان یک پدیده ایمونولوژیک دارای خصوصیات منحصر به فردی است که میان کنش بین سلول های ایمنی مادر و جنین نه تنها موجب آسیب به جنین نمی شود بلکه لازمه رشد و تکامل جنین است. از آنجا که عملکرد سلول های ایمنی رحم در موفقیت بارداری از اهمیت بسزایی برخوردار است و بسیاری از سقط های خود به خودی با نقایص ایمونولوژیک ارتباط دارد. شناختن سلول های ایمنی، پراکندگی این سلول ها در بافت رحم و مکانیسم های ایمنی دخیل در ایجاد تحمل طبیعی به یک آلوگراف (جنین) ضروری به نظر می رسد.
    روش کار
    این مطالعه یک مطالعه توصیفی-تحلیلی می باشد. در این مطالعه پراکندگی سلول های مختلف ایمنی در دو بافت طحال و رحم در موش های باردار نژاد NMRI با استفاده از آنتی بادی های مونوکلونال، آنزیم HRP، آنزیم آلکالین فسفاتاز و نهایتا ظهور رنگ در سلول های دارای مارکرهای موردنظر در قالب رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی بررسی شد.. از آزمون غیر پارامتریک Wilcoxon برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است.
    یافته ها
    یافته های حاصل از رنگ آمیزی ایمونوهیستوشیمی با آنتی بادی های مختلف نشان داد که بین دو بافت طحال و رحم از نظر جمعیت سلول های CD11c+، CD11b+، CD86+ و+ MHC-II تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین پراکندگی سلول های ایمنی در نواحی مختلف بافت طحال و رحم متفاوت است.
    نتیجه گیری
    الگوی پراکندگی متفاوت سلول های ایمنی در بافت رحم نسبت به بافت طحال بیانگر اهمیت و نقش ایمنی مخاطی رحم در حفظ جنین و پیشبرد حاملگی موفق می باشد. همچنین حضور سلول های ایمنی در نواحی مشخص باعث ممانعت از پاسخ های مخرب سیستم ایمنی بر ضد جنین می گردد.
    کلیدواژگان: حاملگی، پراکندگی سلول های ایمنی، طحال، رحم
  • شهناز ریماز، مریم دستورپور، عفت سادات مرقاتی خویی، شکرالله محسنی صفحات 63-72
    زمینه و هدف
    یکی از مسائلی که پدیده ی اعتیاد را پیچیده تر کرده است عود سوء مصرف مواد است. حدود 50 درصد از معتادان ایرانی پس از ترک به سمت مصرف مجدد مواد روی می آورند. هدف از این مقاله گزارش برخی از متغیرهای دموگرافیک مرتبط با عود سوءمصرف مواد در افراد مراجعه کننده به دو مرکز ترک اعتیاد شهر تهران در سال 1388 می باشد.
    روش کار
    این مطالعه از نوع مورد- شاهدی با 160 نفر با عود سوءمصرف مواد و 160 نفر در گروه شاهد مراجعه کننده به دو مرکز ترک اعتیاد در جنوب شهر تهران انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات دو پرسش نامه: 1) محقق ساخته و 2) سنجش سلامت عمومی بود. معیارهای ورود به مطالعه در گروه مورد، داشتن حداقل یک بار سابقه ترک و گذشتن حداقل سه هفته از شروع درمان فعلی؛ و گروه شاهد افرادی بودند که دوره درمان را با موفقیت طی کرده و در زمان انجام مطالعه حداقل یک سال از تکمیل دوره درمان و پاکی آن ها گذشته باشد. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار (16) SPSS و با استفاده از آزمون های آماری توصیفی و تحلیلی صورت گرفت.
    یافته ها
    میانگین سنی و بعد خانوار گروه مورد کمتر از گروه شاهد بود{به ترتیب: 7/4- T= (591/2-، 322/6- = 95% CI) و 51/2 T= (9114/.، 111/. = 95% CI)}. به عبارتی افراد با سن کمتر و افزایش بعد خانوار به احتمال زیاد عود سوء مصرف مواد نشان می دهند. نتایج تحقیق نیز نشان داد که افراد شاغل و مصرف کننده مواد مخدر اپیوئیدی (تریاک و شیره تریاک) نسبت به افراد غیرشاغل و مصرف کنندگان مواد محرک و نیمه صناعی مانند کراک و شیشه شانس کمتری برای عود سوء مصرف مواد داشتند{به ترتیب 159/. OR= (327/.، 113/. = 95% CI) و 208/. OR= (336/.، 128/. = 95% CI)}.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان می دهد که متغیرهای فردی، اجتماعی، روحی- روانی و طبی از عوامل موثر بر عود سوء مصرف می باشند. شناسایی عوامل مرتبط با عود سوء مصرف مواد می تواند در پیشگویی عود در معتادان کمک کننده باشد و همچنین در طراحی برنامه های پیشگیری و درمان متغیرهای تاثیر گذار بر معضل عود باید مورد هدف باشند.
    کلیدواژگان: درمان اعتیاد، عود سوء مصرف مواد، عوامل مرتبط
  • محمد پورفخاران، الیاس مصطفی پور، احسان حسینی، ابوالفضل مصطفی پور، سید آرش جواد موسوی، محمدحسن پورفخاران صفحات 73-77
    زمینه و هدف
    دیابت یک بیماری شایع متابولیک می باشد که برای کنترل عوارض آن باید قند این بیماران کنترل شود. لذا، بیماران اقدام به اندازه گیری قند خون در منزل کرده و اطلاعات را در مراجعه بعدی به اطلاع پزشک می رسانند تا نسبت به ادامه ی درمان تصمیم گیری نماید. مشکلی که در این زمینه وجود دارد عدم دسترسی بیمار به پزشک می باشد که می تواند بسیار خطرناک باشد. لذا بر آن شدیم تا با اختراع یک دستگاه که بتواند به طور خودکار قند بیمار را به پزشک وی اطلاع دهد، اقدام به رفع این مشکل بنماییم.
    روش کار
    آقای58ساله مورد دیابت از 14سال قبل که تحت درمان با انسولین بوده ولی قند خون وی چندین نوبت افزایش داشته و منجر به بستری بیمار نیز شده بود. پس از توضیحات لازم دستگاه طراحی شده به مدت یک هفته تحویل بیمار گردید و طی هفته بیمار 30 بار از دستگاه استفاده نمود که همه ی موارد توسط سرویس پیام کوتاه برای 5 نفر از اعضای تیم پژوهش ارسال گردید. دستگاه شامل یک مدار چاپی (Printed circuit board) است که قطعات مختلف از جمله برد موبایل، دستگاه تست قند و میکروکنترولر بر روی آن سوار می شود. قند خون به محض اندازه گیری بر روی صفحه ی LCD بر نمایش توسط سیستم GSM (Global System for Mobile communication) برای شماره های مورد نظر ارسال می شود.
    یافته ها
    با استفاده از این دستگاه می توان از عوارض خطرناک و ناخواسته افزایش قند خون بیماران دیابتی و همچنین بستری های متعدد بیمار جهت کنترل قند جلوگیری کرد.
    کلیدواژگان: دیابت، اندازه گیری خودکار قند خون، سیستم GSM
  • عبدالله عباسپور، زینب نصری نصرآبادی، احمد قربانی، سید مهدی مرعشی صفحات 78-83
    زمینه و هدف
    مسمومیت با فسفید آلومینوم که در ایران به عنوان قرص برنج شناخته می شود، علی رغم پیشرفت هایی که در مراقبت های ویژه به وجود آمده، از جمله مسمومیت های کشنده و خطرناک محسوب می شود. گاز فسفین که پس از تماس فسفید آلومینوم با محتوای اسیدی معده آزاد می شود، باعث ایجاد مسمومیت سیستمیک کشنده می شود. در موارد مسمومیت شدید طی چند ساعت نارسایی چند ارگانی ایجاد می شود. افت فشار خون مقاوم به درمان، شوک قلبی و اسیدوز متابولیک از جدی ترین علائم این مسمومیت است که پیش روی متخصص مسمومیت ها قرار دارد.
    روش کار
    بیمار آقایی 35 ساله است که حدود یک ساعت بعد از مصرف معجونی مشکوک که توسط همسرش به عنوان مقوی جنسی به او داده شده بود، در بخش اورژانس بیمارستان پذیرش شد.
    بیمار در زمان مراجعه، بی قرار بود. در معاینه انجام شده، فشار خون پایین، تاکی کاردی و ریتم قلبی نامنظم داشت. بررسی اولیه گازهای خون شریانی، اسیدوز متابولیک شدید را نشان می داد. در بررسی اکوکاردیوگرافیک، اتساع مختصر بطن راست و اختلال شدید عملکرد سیستولی بطن چپ (کسر جهشی =15%) دیده می شد. در مشاوره مسمومیت، به دلیل شروع سریع علائم، اسیدوز شدید متابولیک و اختلال عملکرد قلبی، تشخیص احتمالی مسمومیت با فسفید آلومینوم برای بیمار مطرح شد. متعاقب این مسئله همسر بیمار مدعی شد اقدام به مسموم کردن وی با قرص برنج نموده است. بنابراین، بیمار به بخش مراقبت های ویژه منتقل شد و تحت درمان کلاسیک مسمومیت فسفید آلومینوم و به علت اختلال عملکرد بطن چپ، تحت درمان دیجیتالیزه کردن سریع قرار گرفت. در روز دوم pH شریانی به طور محسوسی افزایش یافت و وضعیت همودینامیک بیمار پایدار شد. اکوکاردیوگرام دیگری که در روز سوم انجام شد نشان دهنده عملکرد نرمال بطن چپ بود. بیمار در روز بعد به بخش مسمومیت منتقل شد و انفوزیون دیگوکسین قطع شد و در روز ششم پس از بهبودی کامل مرخص گردید.
    نتیجه گیری
    این گزارش مورد پیشنهاد کننده اهمیت درمان با دیگوکسین در درمان نارسایی قلب در زمینه مسمومیت با فسفید آلومینوم می باشد، با این حال لازم است به منظور بهبود استراتژی های درمانی، مطالعه روی بیماران بیشتری انجام شود.
    کلیدواژگان: فسفید آلومینوم، نارسایی قلبی، دیگوکسین، دیجیتالیزه کردن سریع
  • سید مهدی مرعشی، الناز فتاح، زینب نصری نصرآبادی صفحات 85-86
|
  • Bayan Seyedi, Reza Heidary, Amir Tukmechi Pages 1-9
    Background
    The goal of this study was to evaluate the effect of two probiotics (Lactobacillus casei and Lactobacillus paracasei) with a peribiotic (Raftilose) on the growth and liver enzyme (ALP، ALT and AST) in rat.
    Methods
    In this laboratory experimental study forty eight male rats (175± 25 g) were randomly divided into four experimental groups each with triplicate. One group was selected as control and three groups were fed with probiotics (5×108 CFU/ml)، peribiotic (5% of the diet) and a mixture of probiotics with peribiotic with the same concentrations، respectively. The animals were fed with probiotic and peribiotic for 4 weeks and trial was continued for two weeks later without receiving any additives. Sampling was scheduled at days of 0 and 30 for biometry and days of 30 and 45 for liver enzyme assay. Data were analyzed using one-way ANOVA by SPSS software.
    Results
    Lactobacillus casei and L. paracasei with Raftilose statistically had no effect on the rat growth (p<0. 05). Also، results indicated that liver enzyme activity could alter independently. The amount of ALT was higher in the animal that received probiotics (p=0. 032) than the control group at the day of 30. The level of ALP and AST not showed any statistical differences (p<0. 05) between the groups.
    Conclusions
    It should be concluded that addition of Lactobacillus casei and Lactobacillus paracasei with Raftilose as a prebiotic did not affect the rat growth، but the level of ALT could increase with the probiotics. Further study should be done for obtain the best results on feeding with probiotic and prebiotic in rat.
    Keywords: Rat, Probiotic, Peribiotic, Growth, Liver enzyme
  • Naeimeh Sadat Asmarian, Amir Kavousi, Masoud Salehi Pages 10-17
    Background
    Large intestine cancer is ranked second among gastrointestinal cancers and is the fourth common cancer in Iran. The aim of this study is to map the county-level of large intestine cancer incidence rate in Iran using Area-to-Area Poisson Kriging method and also to identify the high-risk areas.
    Methods
    This study was application/ecology. The methodology was illustrated using large intestine cancer data recorded in the Ministry of Health and Medical Education (in the Non-infectious diseases Management Center) of Iran during 2003-2007 related to the 336 counties. Area-to-area Poisson Kriging method has been used to estimate the parameters of the map. The softwares SpaceStat and ArcGIS9.3 have been used for analyzing the data and drawing maps.
    Results
    Mean incidence rate according to area-to-area Poisson Kriging method has been estimated as 1.90. Mean incidence rate variance using the area-to-area Poisson Kriging method was estimated as 0.25. Maximum incidence rate using the area-to-area Poisson Kriging method (5.65) with variance (0.04) was related to Rasht county and minimum incidence rate (0.05) with variance (0.14) was related to Chabahar County. Minimum variance incidence rate (0.01) with risk (3.64) was related to Tehran county and maximum variance incidence rate (2.51) with risk (1.15) was related to Deir county have been estimated.
    Conclusions
    The area-to-area Poisson Kriging method is recommended for estimation of disease mapping parameters as this method accounts for spatial support and pattern in irregular spatial area. The results demonstrate that the cities in the provinces of Gilan and Mazandaran have higher risk than other areas.
    Keywords: Disease mapping, Area, to, area Poisson Kriging, Large intestine cancer
  • Davoud Shojaeezadeh, Azar Tol, Gholamreza Sharifirad, Fatemeh Alhani Pages 18-31
    Background
    Patient empowerment is considered as an effective paradigm in self- care education and behavior change in diabetes care. This study examined the impact of pre، immediately and a-3 months، empowerment –based diabetes education in promoting self-care behaviors in type 2 diabetic patients in Isfahan city.
    Methods
    This randomized control trial enrolled 140 adults with type 2 diabetes. Baseline، immediately and 3 –months assessments measured self-care behaviors. In intervention group، participants received educational plan based on empowerment theory and control group received current education plan in the diabetes center. Patients in intervention group attended in five groups with 14 patients during 2 months intervention with group problem solving and peer support strategies based on empowerment theory constructs. Each scale was performed based on study goals in post-tests separately. Collected data was analyzed using SSPSS software 11. 5 version with statistical tests.
    Results
    The two groups did not differ statistically in the demographic variations (p>0. 05). Self-care difference was statistically significant in the case group; however in the control group and between the two compared groups it was not significant (p>0. 05). Self-care behaviors in total and some subscales such as nutrition (p=0. 03)، and physical activity (p>0. 001) showed significant association in intervention group. Self-monitoring، adherence to treatment and inspection of foot had significant association in intervention group (p>0. 001)، but there was no significant association within two groups (p>0. 05). Smoking had a significant association in intervention group (p=0. 03).
    Conclusions
    Findings suggest that an empowerment based educational program is promising for improving and maintaining certain self-care subscales.
    Keywords: Educational program_Empowerment model_Self_care_Type 2 diabetes
  • Hamed Barzegar, Rahman Soori, Ali Akbarnejad, Elham Vosadi Pages 32-39
    Background
    The purpose of this study was to study the effect of fast music rhythm on cardio- respiratory responses and perceived exertion rate during incremental exercise in athletic men.
    Methods
    Ten athlete males (age: 22 2. 44 yr، height: 176 ± 6. 72 cm، weight: 69. 4 ±4. 65 kg)، voluntarily performed Bruce protocol until exhaustion with fast music condition، and cross-over format، with 72 hours between the two stages of test. Cardio- respiratory indexes was assessed at 3، 6، 9 and 12 minutes
    Results
    The results show that listening to fast rhythm music during incremental exercise significantly increases stroke volume، ventilation and breathe per minute and significantly decreases perceived exertion rate and heart rate.
    Conclusions
    This study show that listening to fast rhythm music decreases rate perception exertion and improves heart function by increasing stroke volume and decreasing heart rate during incremental exercise.
    Keywords: Fast music, Perceived exertion rate, Exhaustion
  • Mohammad Mehdi Zahmatkesh, Zahra Nasihati Gilvaei, Syed Ali Javad Moosavi, Shahram Moghaddam, Mohammad Reza Kouchari, Mohsen Arabi Pages 40-45
    Background
    The aim of this cross-sectional study was to determine the frequency of small airways obstruction in obese patients referred to obesity clinic of the Hazrat-e-Rasool Akram Hospital during 2011-12.
    Methods
    Retrospectively، the frequency of Small Airway Disease (SAD) in 100 adult obese patients، who had no history of respiratory or cardio-respiratory disorders and did not complain about respiratory problems in recent weeks، and was determined in people with forced expiratory flow at 25-75% of the pulmonary volume (FEF25-75%) less than 60%.
    Results
    The average age was 40. 3 ± 8. 6 years. Twenty-eight percent of subjects were found to suffer from SAD، of those 86% were women and 14% were men.
    Conclusions
    The small airways disease prevalence was found higher in obese than non-obese people. Thus، to reduce the mortality and morbidity it would be recommended to diagnose the pulmonary disorders in obese people.
    Keywords: Spirometry, Small airway disease, Obesity
  • Mahnaz Sahebjamee, Bita Rohani, Jalil Momen Beitollahi, Arash Mansourian, Maryam Khalili, Fereshteh Baghaee, Ahmad Reza Shamshiri Pages 46-51
    Background
    Oral Lichen Planus (OLP) is a chronic inflammatory disease of the stratified squamous epithelia of unknown etiology. The lesion can appear as a combination of clinical subtypes. As there is a controversy about the necessity of taking biopsy in the various types of OLP، the assessment of compatibility of clinical diagnosis with histopathological diagnosis and also the necessity of biopsy could be a guide to this matter.
    Methods
    In this cross-sectional descriptive study، the files of 162 patients with clinical diagnosis of OLP from Oral Medicine Department of Dental Faculty of Tehran University of Medical Sciences (2002 to 2008) were reviewed. These files were categorized based on the results of histopathological diagnosis: 1. OLP، 2. Oral Lichenoid Lesion (OLL)، and 3. Other lesions (nonspecific keratosis، SCC …).
    Results
    From the total of 162 subjects، 25 were with only clinically keratotic type and 137 were with other clinical types (atrophic، erosive …). The mean age of patients was 48. 85± 13. 69 (19 to 77 years). Also 60. 5 percent of cases were women and 39. 5 percent men. The histopathological diagnosis was OLP in 123 patients، OLL in 11 patients، and other lesions in 28 patients. Ten patients from 123 with diagnosis of OLP revealed dysplastic changes.
    Conclusions
    Regarding to the sufficiency of clinical diagnostic criteria، especially about the keratotic type of OLP that has little or no chance of dysplastic transformation، it seems that taking biopsy is not mandatory، while atrophic or/and erosive forms are suggested to be biopsied because of potential of malignant transformation.
    Keywords: Diagnosis, Dysplasia, Lichen planus, Oral
  • Maryam Eskandaryan, Amir Salek Farrokhi Pages 52-62
    Background
    Pregnancy is a unique immunologic phenomenon in that despite expressing antigens with paternal origin of the embryos the interaction between maternal immune cells and fetal ones not only does not cause damage to the fetus، is necessary for fetal development. Since immune cell function is essential in the success of pregnancy and many of spontaneous abortions are associated with immunological defects. Understanding immune cells recognition، their distribution in the uterine tissue and the immune mechanisms involved in creating natural tolerance to an allograft (embryos)، are necessary.
    Methods
    In this descriptive-analytic study distribution of various immune cells in the spleen and uterine tissue in pregnant mice was evaluated by immunohistochemical staining using monoclonal antibody، HRP enzyme، Alkaline phosphates and eventually the emergence of color on the cells was determined.
    Results
    The results of immunohistochemical staining with different antibodies showed that there are significant difference between the two tissues، spleen and uterus of the cell population CD11c+، CD11b+، CD86 + and MHC-II+. The immune cells in different zones of the spleen and uterine tissue are different
    Conclusions
    Different distribution pattern of immune cells in the uterus and spleen tissue showed the importance and role of mucosal immune in protection of the fetus in the uterus and promotion of a successful pregnancy. Also، the presence of immune cells in certain areas prevents the destructive immune response against the fetus. And different dispersion pattern of immune cells is in proportion with function cells in pregnancy.
    Keywords: Pregnancy, Immune cells distribution, Spleen, Uterus
  • Shahnaz Rimaz, Maryam Dastoorpour, Effat Merghati Khoii, Shokrolleh Mohseni Pages 63-72
    Background
    The problem of relapse makes the addiction treatment complicated. Almost 50% of Iranian addicts relapse after treatment completion. This paper aimed to report certain demographic variables correlated with relapse in patients referring to two selected addiction treatment centers in Tehran.
    Methods
    In this case – control study، 160 patients for case group and 160 for the control group were recruited from two of the outpatient addiction treatment centers in southern Tehran. Patient entered the case group if she/he had one episode of completed treatment prior to relapse، and also she/he had been in the current treatment plan for at least 3 weeks. Individuals selected for the control group never had relapse، and had abstained for the last 12 months. For data collection two questionnaires were used: 1) the researcher made questionnaire، 2) General health tool. Using SPSS software 16، descriptive and analytical statistical tests were performed.
    Results
    The mean age and family members in the case group was less than the control group. In other words، those with decreasing age and increasing no. of family members showed more likely substance abuse relapse {T= -4/7 (95% CI= - 2. 5910 -، 6. 3220) and T=2/51 (95% CI= 0. 9114، 0. 1110 (respectively}. Also، the results showed that the proportion of employed individuals and users of opioid drugs had less chance of relapse in comparison with unemployed who consumed semi-synthetic stimulants such as crack and grass{OR=. /159 (95% CI=. /113، . /327) and OR=. /208 (95% CI=. /128، . /336)، respectively}.
    Conclusions
    The results reveal that socio-demographic variables as well as emotional، psychological and medical traits correlate with relapse in drug abusing individuals. Exploring these correlates may predict the likelihood of relapse among drug users. Also it is suggested when designing treatment and prevention programs variables associated with relapse must be targeted.
    Keywords: Addiction treatment, Relapse, Correlates
  • Mohammad Pourfakhran, Elyas Mostafapour, Ehsan Hosseini, Abolfazl Mostafapour, Seyed Arash Javad Mousavi, Mohammad Hasan Pourfakhran Pages 73-77
    Background
    Blood glucose controlling is a major issue in diabetes management. Many fluctuations in blood glucose level make the close controlling of glucose by physicians as one of the most important principles in diabetic patients managing.
    Methods
    The case was a 58 y/o man with a history of 14 years old diabetes under insulin therapy. After informed consult and description about using the device the instrument was given to him. The patient used the device 30 times in a week and we all received SMS of the recorded blood glucose information. For constructing the device first، printed circuit board (PCB) was designed and then electronic components (such as mobile board، micro controller and glucometer) and CNC work on the place were marked on the PCB. The installation and application were stored within the micro controller by a programmer. After pushing a button the needle of glucometer enters the skin. Data was sent through GSM (Global System for Mobile Communication) by a SIM card to the physician and 5 relatives of patients and also was shown on a LED monitor implanted on electronic board.
    Conclusions
    This new device helps physicians to control patients’ glucose closely without any admitting and extra cost. Also using this device will decrease the rate of complicated hypoglycemic and hyperglycemic attacks.
    Keywords: Blood glucose, GSM, Remote monitoring
  • Abdollah Abbaspour, Zeynab Nasri Nasrabadi, Ahmad Ghorbani, Sayed Mahdi Marashi Pages 78-83
    Background
    Aluminum phosphide (known as rice tablet) toxicity is a serious، fatal poisoning despite the advancement of intensive care. Phosphine gas، released after exposure of aluminum phosphide to gastric acidic content، causes mortal systemic toxicity. Multi-organ failure may progress within the first hours of severe toxicity. Refractory hypotension، cardiac shock and metabolic acidosis are of the most serious manifestations facing the toxicologist.
    Methods
    A 35 years old male was admitted to our emergency department، about 1 hour post-ingestion of a suspected cocktail as aphrodisiac، afforded by his spouse. At entrance، he was distressful. On physical examination، he was hypotensive and tachycardic with an irregularly irregular rhythm. His initial Arterial Blood Gas (ABG) analysis revealed severe metabolic acidosis. His echocardiogram revealed mild right ventricular enlargement with severe left ventricular systolic dysfunction (EF = 15%). On toxicology consultation، due to acute onset of symptoms، severe metabolic acidosis and cardiac dysfunction، the possibility of aluminum phosphide poisoning was proposed. Afterwards his wife confessed her attempt to poison the patient with aluminum phosphide. Therefore he was transferred to ICU، and the classic treatment of aluminum phosphide poisoning was conducted and due to left ventricular dysfunction rapid digitalization was performed. At day 2، his arterial pH significantly increased and the patient became hemodynamically stable. On day 3 another echocardiogram revealed normal functioning of left ventricle. Next day he was transferred to the clinical toxicology ward and infusion of digoxin was stopped. He was discharged on day 6 with full recovery.
    Conclusions
    This case report suggested the significance of digoxin in the management of aluminum phosphide induced heart failure، although more cases should be assessed to improve the treatment strategies.
    Keywords: Aluminum phosphide, Heart failure, Digoxin, Rapid digitalization